“
نظرات اکثریت :
رسیدگی به جرایم عمومی پرسنل نظامی که در حین خدمت مرتکب میشوند در صلاحیت سازمان قضایی نیروهای مسلح میباشد و با توجه به آن که جرایم عمومی در مقام ضابط نیز جرم در حین خدمت محسوب می شود ، پس با عنایت به صلاحیت اضافی سازمان قضایی ، می توان به اتهام آنان در محاکم نظامی رسیدگی نمود .
نظر اقلیت :
در این مورد باید قائل به تفکیک شد بدین صورت که اگر ضابط دادگستری در اجرای دستور مقام قضایی مرتکب جرمی گرد ، رسیدگی به اتهام وی در صلاحیت محاکم عمومی است ولی اگر ضابط خارج از دستور مراجع قضایی مرتکب جرمی شود . دادسرا و دادگاه نظامی صالح به رسیدگی هستند.
نظریه کمیسیون
اگر مأمورین انتظامی هنگام اجرای دستور مستقیم مقامات قضایی دادگستری و تحت تعلیمات و نظارت آنان که مشمول عنوان ضابطیت هستند مرتکب جرمی شوند با استناد اصل«۱۷۲ » قانون اساسی تبصره ۲ ماده « ۱ » قانون دادرسی نیروهای مسلح محاکم عمومی دادگستری صلاحیت رسیدگی دارند و در غیر این صورت بزه ارتکابی مربوط به وظایف خاص انتظامی آنان است و سازمان قضایی صالح به رسیدگی میباشد .
در زمینه ی رسیدگی به جرم تخلف از دستور مقام قضایی نیز به اتفاق آرای با استناد به صراحت قانون اساسی و از آنجایی که ضابطان در مقام ضابط دادگستری در حال انجام وظیفه میباشند مراجع عمومی دادگستری را مصالح به رسیدگی می دانند . نظر کمیسیون نیز بر این قرار گرفت که ضابطان دادگستری که تحت نظارت و تعلیمات مقام قضایی دادگستری به طور مستقیم انجام وظیفه می نمایند در صورت تخلف از دستورات مقامات مذکور وفق ماده « ۱۶ » قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸ ، در محاکم عمومی تعقیب و محاکمه خواهند شد در غیر این صورت مرتکبین وفق ماده « ۱۹ » قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۲۹۰ در دادسرای نظامی تحت تعقیب قرار می گیرند .(سازمان قضایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ،۱۳۸۵،۵۵)
ماده واحده مجمع تشخیص مصلحت نظام مورخ ۲ /۶/۱۳۷۴ :
کلیه نظامیان دارای درجه سرتیپ دومی که شاغل در محل های سرلشگری و فرماندهی تیپ مستقل هستند نیز مشمول ماده « ۳ » قانون تعیین حدود صلاحیت داسراها و دادگاه های نظامی کشور مصوب مورخ ۶/۵/۱۳۷۵ مجمع تشخیص مصلحت نظام میباشند .
در تاریخ ۲۸/۳/۱۳۷۵ دستور العملی مشتمل بر ۱۰ ماده به تصویب مقام معظم رهبری رسید که در نهایت با اصلاحاتی که در آن صورت گرفت امروزه روند اجرایی صحیح به خود گرفته است . ماده یک دستور العمل : هر گونه احضار و جلب فرماندهان و تیپ های مستقل رزمی و هم طراز آن تیپ ها در نیروهای هوایی و دریایی و شاغلین در محل های سازمانی سرلشگری و به بالا ( موضوع ماده ۳ مصوبه مورخه ۲۳/۵/۱۳۷۳ مجمع تشخیص مصلحت نظام و مصوبه تفسیری آن مورخه ۱۲/۶/۱۳۷۴ ) صرفاً برابر با رویه مقرر در این دستور ا لعمل به شرح مواد آتی انجام می شود .
تبصره یک ماده ۴ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۸۱ رسیدگی به جرایم عمومی افسران نظامی و انتظامی از درجه سرتیپ و بالاتر را در صلاحیت دادگاه کیفری استان تهران میداند .
از تجمیع مطالب و با توجه به اصل بیستم قانون اساسی که همه ی افراد ملت را یکسان در حمایت قانون قرار داده و با توجه به نص صریح قرآن کریم که می فرماید این ترجیح بلا مرجح در خصوص احضار فرماندهان مسلح در صورت ارتکاب هر جرم به صورت ویژه و آن هم تنها با رجوع به محاکم نظامی که طبیعتاً هم سازمانی بودن در اتخاذ تصمیم و صدور حکم تأثیر گذار است آیا موجب نمی شود که شخص خاطی از زیر بار مجازات شانه خالی کند و تبعات منفی بی انگیزگی در سایر رده ها و احساس بی عدالتی در مشتکی عنه به وجود بیاید از طرفی تعدد محاکم رسیدگی کننده علاوه بر صرف هزینه ی بالا ، موجب اطاله ی دادرسی و سر درگمی ارباب رجوع و نارضایتی آنان نسبت به سلامت و دقت دستگاه قضا میگردد . لذا شایسته است مسئوولیت محترم قوه قضائیه و سازمان قضایی نیروهای مسلح مجدداً این امر را از مقام عظمای ولایت استفسار نمایند تا به این اختلاف نظر که به موجب اتلاف وقت و اطاله ی دادرسی میگردد پایان داده شود و همگان در مقابل قانون یکسان قلمداد گردند.
گفتار سوم- ابهام در قوانین و رویه قضایی در خصوص ضابط بودن وزارت اطلاعات
علیرغم اینکه وزارت اطلاعات عملاً نقش ضابط را در برخی از جرائم به عهده دارد ، ولیکن در قانون تأسیس وزارت اطلاعات وظیفه ضابط بودن برای این وزارتخانه تعیین نشده است و حتی ماده ۴ این قانون تأکید میکند که : کلیه امور اجرایی امنیت داخلی بر عهده ضابطین قوه ی قضائیه میباشد . بنابرین ، مأموران وزارت اطلاعات ضابط محسوب نشده و در نتیجه در جرایم مشهود فاقد اختیارات ضابطین دادگستری هستند و در جرائم غیر مشهود نیز مراجع قضایی نمی توانند انجام بازجویی و دیگر تحقیقات لازم را به آن ها محول نمایند . در این راستا ، اداره حقوقی قوه قضائیه نیز طی نظریه مشورتی شماره ۳۵۳/۷ مورخ ۱۷/۴/۶۶ اعلام کردهاست : مأمورین وزارت اطلاعات ضابط دادگستری محسوب نمی شوند و با توجه به قانون تشکیل وزارت اطلاعات مصوب ۱۳۶۲ نمی توان جلب و دستگیری و یا سایر اقدامات قضایی را از وزارت مذبور تقاضا کرد. همین اداره در نظریه دیگری به شماره ۷۴۴۸/۷ مورخ ۲۱/۸/۸۱ نیز اظهار داشته است که : مأمورین وزارت اطلاعات و یا پرسنل اطلاعات سپاه پاسدارن ، ضابط دادگستری نیستند و ارجاع وظایف ضابطان دادگستری به آنان با قانون مطابقت ندارد … با این حال ، بخشنامه شماره ۷۳/۱۳۱/۳ مورخ ۲۳/۱/۷۳ رئیس قوه قضائیه اجازه پیگیری فسادهای مالی در ادارت دولتی را به وزارت اطلاعات داده است و در حال حاضر همین بخشنامه ، مأموران وزارت اطلاعات به نحو گسترده ای با مراجع قضایی همکاری داشته و عملاً وظایف دادگستری را انجام میدهند.
با این همه باید افزود که در قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۱/۶/۸۳ ( بند ب ماده ۱۲۴ ) قانونگذار مأموران این وزارتخانه را به طور محدود و در اموری خاص ، یعنی در انجام اقدامات لازم در کشف «مفاسد کلان اقتصادی و سرقت میراث فرهنگی» ضابط تلقی کردهاست .
ضرورت و لزوم اجرای قانون مداری ایجاب میکند وزارت اطلاعات مجوزرسمی و قانونی برای اعمال ضابط بودن خود کسب کند تا در آینده مورد اتهام دیگران واقع نشده و از طرف معاندین انقلاب اسلامی مورد تخطئه قرار نگیرد(خالقی،۱۳۸۷،۵۷)
به همین منظور در لایحه ی جدید آیین دادرسی کیفری به صراحت به ضابط بود مأموران وزارت اطلاعات در بند ب ماده ۲۹ این لایحه اشاره شده است .
نتیجه گیری
“